بی شک در هر شروعی می توان انتظار پایان امر را داشت. در این میان روابط زوجین(زن و مرد) که در حقوق ایران با انعقاد عقد نکاح شروع می شود نیز از این قاعده کلی مستثنی نخواهد بود. در اینکه دلایل پایان رابطه زوجیت چیست در حقوق ایران موارد متعددی بیان گردیده که هر کدام شامل قواعد و احکام جداگانه ای است. در ادامه به بیان روش های پایان اقسام ازدواج و شرایط و تکالیف هر یک از زوجین پرداخته می شوددر یک تقسیم بندی می توان آنها را به صورت زیر در نظر گرفت :
تا انتها مطلب با ما همراه باشید تا توضیحات هرکدام را برای شما شرح دهیم :
نکاح موقت که از جمله اقسام ازدواج در نظام حقوق ایران به شمار می رود ، حسب ویژگی های منحصر به فرد خورد از دستور العمل های متفاوتی نیز پیروی می کند. از اینکه مهم ترین ویژگی این نوع ازدواج مدت دار بودن آن است، می توان به درستی برداشت نمود ککه در پایان مدت معین شده، رابطه زوجیت خاتمه پیدا می کند و دیگر نیاز به هیچ اقدام جداگانه ای نیست و زوجین به وضعیت قبل از به وجود آمدن این نوع ازدواج بر می گردند. نکته قابل توجه آن است که تکالیف زن و مرد پس از پایان این عقد نیز با نکاح دائم متفاوت است.
یکی از راه های انحلال عقد نکاح فسخ آن است. در قانون مدنی با هدف جلوگیری از آسیب احتمالی و ورود ضرر به یکی از طرفین، روش و اسباب فسخ نکاح به پیروی از فقه اسلامی پیش بینی شده است. البته به دلیل حساسیت عقد نکاح قانون گذار در بیان موارد فسخ و شرایط و حقوق زوجین سخت گیری خاصی داشته است. از این رو نمی توان اسباب فسخ که مثلا در فسخ عقد بیع یا سایر عقود وجود دارد را در مورد نکاح نیز اجرا نمود.
از جمله مزیت های فسخ نکاح نسبت به سایر روش های انحلال نکاح موارد زیر است:
عیوبی که در مرد مانع از ایفای وظایف زناشویی او شود من جمله :
2-1-1 عنن: نا توانی مرد در نعوظ به شرط آن بعد از گذشت مدت یکسال از تاریخ رجوع زن به دادگاه بر طرف نشود دقت نمائید چنانچه این عیب حتی پس از عقد بوجود آید باعث ایجاد حق فسخ برای زن خواهد شد.
2-1-2 حضاء(فقدان علائم مرد بودن) که عارضه مربوط به اخته شدن مرد است.
2-1-3 مقطوع بودن آلت تناسل به نحوی که امکان انجام عمل زناشویی فراهم نباشد.
در قانون برخی موارد به صورت اشتراکی میان زوجین در نظر گرفته شده است. به این معنی که در صورت کشف این موارد در وجود هر یک از زوجین، برای طرف مقابل حق فسخ نکاح ایجاد می شود.
یکی از این موارد تدلیس است. به این معنی که شخص با فریب و نیرنگ رضایت طرف مقابل را برای ازدواج جلب کرده باشد. نکته قابل توجه آن است که برای استناد به این مورد حتما باید کاری از سوی یکی از طرفین ورت گرفته باشد که موجب فریب شود. در اینکه سکوت می تواند از اسباب استناد به تدلیس باشد بین حقوق دانان اختلاف نظر وجود دارد.
دومین مورد خیار تخلف از شرط صفت است. اگر یکی از زوجین صفتی را شرط کرده باشد و پس از عقد معلوم شود که طرف مقابل این صفت را ندارد حق فسخ برای وی ایجاد می شود. باید توجه داشت که صفت مزبور باید مبنای عقلانی داشته باشد و تخلف از آن در عرف قابل قبول باشد. البته گاهی زوجین به صراحت شرطی را ذکر نمیکنند بلکه بنای آنان بر این است که چنین شرطی وجود داشته باشد و با در نظر داشتن چنین نکته ای به ازدواج مبادرت می کنند. از این رو در صورت نبودن این شرط (بنایی) باز هم امکان فسخ فراهم می شود. مثل شرط بکارت زوجه در نکاح دختر که اگرچه به تصریح نمی آید اما بنای زوج بر تحقق آن است.
سومین مورد جنون یکی دیگر از مواردی است که در صورت بروز آن اختیار از بین بردن ازدواج برای زوجین به وجود می آید. جنون به معنی سفاهت عقل و از دست دادن درک و فهم می باشد. بنابراین بیماری صرع، غش، فراموشی های زودگذر جنون محسوب نمی شود. اثبات وجود آن نیز نیازمند مراجعه به پزشکی قانونی است.
نکته دیگری که در این باره وجود دارد آن است که هر زمانی که مرد مجنون شود زن می تواند نکاح را فسخ کند. اما اگر زن بعد از عقد مجنون شود مرد حق فسخ نخواهد داشت.
از جمله شرایط خیلی مهم در فسخ نکاح آن است که متوسل شدن به هر یک از این اسباب باید به صورت فوری باشد. بنابراین در صورت تاخیر در اعلام عیب، امکان فسخ از بین می رود.
به دانش آرتا خوش آمدید
Click one of our contacts below to chat on WhatsApp